من و پاییز ... قرار است که هم دست شویم رنگ زردش با او ... طاقت رنجش با من ...
ای آنکه در خیال تو مارا خیال نیست جانابه جز وصالِ تو ما را قرار نیست
بی هوای تو نفس سنگین است رخصتم ده نفسی تازه کنم