زیر یک سقف دو پرستو تازه فهمیدم آشیان چیست
از روزی که فهمیدم نیازی به خوشبختی ندارم ، خوشبختی در وجودم آشیان کرد ... آری ؛ از همان روز که به خود قبولاندم که برای خوشبخت بودن به هیچ چیز نیاز ندارم ...
درختِ معجزه نیستم تنها یکی درختم نوجی در آبکندی، و جز اینم هنری نیست که آشیانِ تو باشم، تختت و تابوتت.