متن هایکو
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات هایکو
مراد لاهوتیان
رنج و محنت ما بود
که حاصل شد
یادت،
همچون باران،
بر دلم می بارد.
هوای دلم چه خنک!
چه خوش!
بالا شهر /
تنها صدای آشنا/
قارقار کلاغ /
لانه ی پرستو، /
مانده بر شاخه ی لخت.../
کاسه ی گدایی/
یخبندان.../
صدای شاخه های بلوط/
درون تنور/
خواندن هایکو؛/
میان گل های بهاری/
وزوز زنبور
اذان صبح؛
گوش می دهم به آوای
سینه سرخ
سکوت در تهی..
دور از اسم ها و شکل ها..
آبیِ دریا...
ثمر و سایه..
دهش بدون خواهش..
درخت بلند...
پس از درو.../
کلاهم را بر می دارم/
از سر مترسک
رفیق نیمه راه؛/
محو می شود بر سنگ /
شبنم بهاری
پرویز مخدومی
رگبار سحرگاهی؛/
به دور خود می چرخد/
خروس بادنما
پرویز مخدومی
امواج دریا..
به زودی رد پاها..
از بین می رود...
شب از راه رسید..
این درخت صنوبر..
آواز می خواند...
خودم را کشتم..
آخر حرف زد شقایق..
باد مجبورش کرد...
واقعا سخت است..
زندگی با لک لک ها..
برای گوزن...
شکوفه را چید..
در موی دختر گذاشت..
لبخند بهار...