شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
رفتنش رادوست داشتموقتِ خداحافظی،عمیق ترمَرا می بوسید .. !...
از نگاهتمثل نسخه پزشکچیزی نمی شود خواند..اما چشم هایتدوای درد من است.....
با چشم ترکلب روسو موی بازبا من نجنگ جنگ جهانی به پا نکن...
خدایاکعبه من اینجاست...جای خانه اتدور مادرم میگردم...