صدها هزار بوسه نشسته است بر لبت هرچیز را به قدر نیاز آفریده اند
گل سرخی که دهانم ز دهانش بر داشت آنقدَر سخت مکیدم که گلابش کردم
هرچه او ناز و ادا کرد مجابش کردم تا رضاخان شدم و کشف حجابش کردم