اول صدای تیر می آید بعد صدای مرگ... ۲ عشق نامی جز مرگ ندارد و خدا نامی جز عشق این را من می دانم و تو که چاقو را از قلبم در نمیاوری ۳ غم هر روز در چشم هایم تکرار می شد و پاییز هر سال در سیگار با...
کفش زنها قرنها یا گالش و یا گیوه بود کفش های شیشه ای را سیندرلا باب کرد