اول صدای تیر می آید
بعد صدای مرگ...
۲
عشق نامی جز مرگ ندارد
و خدا نامی جز عشق
این را من می دانم و تو
که چاقو را از قلبم در نمیاوری
۳
غم هر روز در چشم هایم تکرار می شد
و پاییز هر سال در سیگار
با شب حرف نزن
تنها تاریک تر می شوی
۴
بی پالتو زیر نگاه سرد دنیا
برای زندگی ،زندگی دادن
چه معنایی جز مرگ دارد؟
۵
آخر رود می ایستد
و می فهمد دویدن ارزشی نداشت
ابر را ببین!!
برای من می گرید
۶
مادر مورچه بود و دو برابر وزنش چای کول می کرد
پدر حرف می خورد
آنقدر که سرِ ما قی می کرد
ما گالشیم آقا
خاک را کاخ می کنیم اما...
۷
لحظه ها در چشم لخته شده اند
می دوم
می دوم
می افتم
و باز دلتنگی به من می رسد
،
از این خواب پریدم اما
هنوز موهایت لای لب هایم گیر کرده است
۸
لازم نیست خاکهٔ سیگار را بتکانم
بایستم کافیست
لازم نیست بگویم خسته ام
نگاه کنم کافیست
۹
من ثانیه های زیادی را مرده ام
نمی دانی گالش ها چطور می میرند؟
روبه آینه می پوسند
بعد قلب ساکت می شود
۱۰
خود را برای آسمان فاش نمی کنم
ما با نقاب خودمان را دفن می کنیم
به آینه می نگریم
و هیچوقت به خود نمی رسیم
۱۱
سر خم نکردم
زانو نزدم
سرم را زدند
به زانو درآمدم
۱۲
ما به خود دروغ می گوییم
من با قدرت
تو با زندگی دیگر
۱۳
ما ضمیر ناخودآگاه خداییم
.
ZibaMatn.IR