یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
شبی خوابیدم... آرزوی قبل خوابم تو بودی... خوابت را دیدم ...در میان چمن های سبز بهاری با لبخند و دامن گل گلی ت می دویدی... بیدار شدم! اما یادم آمد دیدنت یک رویای محال بود چون نه تو بودی! نه بهاری بود !اما گونه های من خیس بود!!!...