چهارشنبه , ۷ آذر ۱۴۰۳
کوری یعقوب یا رسوایی بانوی مصر ؟اولی عشق است اما دومی تاوان عشق .......
ازخودگذشتگیباران طراوت هوای پارک را بیشتر از همیشه کرده بود. برادرم سرخوش و سرحال بود و تند راه می رفت. مرتضی گفت: «خیلی سرحالی.» برادرم گفت: «چرا نباشم؟ هوای خوب، فضای خوب، رفقای خوب، زندگی خوب... دیگه چی می خوام؟» مرتضی گفت: «هیچی.» برادرم گفت: «نه هنوز یه چیز دیگه هم می خوام، می خوام زن بگیرم که از تنهایی دربیام.» مرتضی گفت: «مبارکه دمت گرم.» فرخ گفت: «چه جالب، اتفاقا دو سه روز پیش سیما را دیدم، اون هم می خواد دوباره ازدواج کنه.» برادرم پرسی...
اوضاع همیشه همینطور نمی ماندروزی می رسدمعجزه ای اتفاق می افتدو تو آنقدر عاشقم می شویکه هیچ صداییجز ضربان قلبم نمی شنویو هیچ راهیجز چشمان نم گرفته ام نمی یابیآن روز که به من می رسیزمین از گردش باز می ایستدبرگ های سرگردانبه شاخه ها باز می گردندو آسمان باران یاسبر پیکرمان می ریزدآغوشت را باز می کنیبه روی انتظار سالیانمدیگر عشق را مرزی نمی ماندکه آن لحظهخدا از سر شوقباران را کنار زدهو خودش برایمان می باردو تو...
در دو روز عمر کوته سخت جانی کرده امبا همه نامهربانان مهربانی کرده ام...
گل زیبای زندگی ما شکفتن هیچ گلی قشنگتر از لبخندت نیست دختر عزیزمون تولدت مبارک...
تولدت مبارک دخترم، عزیز دلم آبان ماه قشنگ من...
دختر قشنگم بهترین بهونه برای زندگیم بهترین ها و زیباترین های دنیا رو برایت آرزومندم .تولدت مبارک...
من متولد بیست و سه آبانم به رسم عادت تولدم مبارک پاییزی که بیست و سومین روز از آبان آن سهم من است...
زنِ عاشق میگه اگه اتفاقی برات بیفته میمیرم ، ولی مردِ عاشق میگه اگه بمیرم نمیذارم اتفاقی برات بیفته !به افتخار همه مردا و زنای عاشق که جفتشون حرف مفت میزنن ؛ عشق واقعی موقع تقسیم ته دیگ سیب زمینی مشخص میشه :)))...
مهاجرت یعنی انتخاب «آرامش داشتن و دلتنگ بودن» به جای «آرامش نداشتن و کنار عزیزانت بودن».و این بیرحمانهترین تصمیمیه که یک انسان مجبور به گرفتنش میشه.هر دو انتخاب هم آخرش به یه حسرت پنهان ختم میشه....
خیانَت حَتماً نَباید عِشقی باشهبَعضی وَقتا رِفاقَتیه...
رِفیق تو از ما بٓد نگو من خودم به همه میگَم تو بهتر از مایی...
به سلامتی همه کسایی که نون بازوشونو میخورننه نون پاچه خواری و آدمفروشی...
جاشون تو قفسه سینمه، رفاقت دینمه میطلبه شهادت، رفیق مثل میهنه...
تمام عمر اگر در بیابان سرگردان شوی . . . بٍه که یک شب محتاج نامردان شوی . . ....
سلامتی کسی که بهش گفتن رفیقت ارزش نداره!اونم لبخند زد و گفت : پس نمیفروشمش......
سَلامَتی خودَم کِهدَس فَرمونَم خوبه…اما واسِ رِفیقام لایی نَکِشیدَم…...
انتظار را باید از مادر شهید گمنام پرسید!ما چه میفهمیم معنی دلتنگی را . . ....
یا دست رفاقت نده ودست نگه دار…یا تا ته خط حرمت این دست رو نگه دار…!!!ُ...
هی رفیقسراغ رفیقتو حداقل هر 39 روز یک بار بگیرکه اگه مرده بود به چهلمش برسی......
رو خرابه ترین خرابه های این دنیای خراب شده با خط خرابم نوشتمخرابتم رفیق.......
رفاقت مثل آدم برفی میمونه،درست کردنش راحتهاما نگه داشتنش سخته!!!!...
بخشنده بودن بیشتر از آنکه توان مالی بخواهد، قلبی بزرگ میخواهد !...
پادشاهی در زمستان به نگهبان گفت:سردت نیست ؟ گفت عادت دارمگفت: میگویم برات لباس گرم بیاورند.....و فراموش کرد !!!صبح جنازه نگهبان را دیدند روی دیوار نوشته بود:به سرما عادت داشتم اما وعده لباس گرمت مرا از پای در اورد!مواظب وعده هایمان باشیم رفقا...
میم مثل رفیقالان پیش خودت میگی رفیق ک میم نداره!اما معرفت که داره.سلامتی همه رفیقا...
قلب من به تیغ کسانی زخم برداشت که از انها انتظار محبت داشت نه خالی کردن پشت و فراموشی!!!رفیق گاهی یادی از ما بکن!...
به کسی بگو ((رفیق))که اگه صد نفر بدت رو گفتن نظرش نسبت بهت عوض نشه ......
سلامتی رفیقی که با کلی اصرار گفت سفره روبنداز تو آشپزخونه غذا بخوریم چرا؟بعدها فهمیدم چون عکس آبجیم رو دیوارخونه بود...
رفیق کاری به شادی هات ندارم !!!اون موقع که همه کنارتن!ولی غم داشتی بیا...نصف نصف......
به سلامتْْْْی اونانی که به پای رفاقت سوختند ولی به نام رفاقت سکوت کردند...
گُفتم : رِفیقیم؟ گُفتے : آرِه گُفتم : یِڪ سال؟ گُفتے : نَه گُفتم : تا آخَرِ عُمر؟ گُفتے : نَه گُفتم : تا قیامَت؟ گُفتے : نَه گُفتم : پَس تا کِی؟ گُفتے : رِفاقَتِ ما تا نَدارِهسلامتے همہ رفقا...
سر به دیوار نگذار رفیق!به غیرت شانه هایم برمیخورد…...
به سلامتی اون زندونی که امشب شب اول حبسشه...به سلامتی اون سربازی که امشب شب اول خدمتشه...به سلامتی اون اعدامی که امشب شب آخرشه و حالش دیدنیه...به سلامتی اونی که تو صف اهدای عضوه و نفسای آخرشه...به سلامتی مادری که جلو در اطاق بچشه ولی شب اول مرگشه...به سلامتی اونی که عشقش با یکی دیگه رفته ولی هنوز منتظر برگشتنشه...بسلامتی عاشقای واقعی...به سلامتی اونی که خنجر از پشت میخوره ولی میگه سرش سلامت خنجر تو دست رفیقمه.به سل...
میگن به یکی که گفتی نوکرتماز “نون” نفس تا “میم” مرگ باهاش باشنوکرتم رفیق...
شب بود پسری تصادف کرد...خون زیادی ازش رفته بود،لحظه های آخرش گوشیشو برداشت،نوشت:میای بریم؟یکی ارسال کرد به رفیقش یکی واسه عشقش..عشقش جواب داد این موقع شب بگیر بخواب بای... رفیقش جواب داد کجا؟؟تنها نری وایستا منم بیام..پسر لبخندی زد و چشاشو بست......
بسلامتی رفیقی که دو شب خواب دید با رفیق دعواش شد شب سوم دیگه نخوابید...
رفاقت رو از دست فروش بازار نخریدم.!!! بلکه تو کوچه های خاکی محلمون یاد گرفتم !پس خوب می دونم برای کدوم رفیق زمین بخورم که از زمین خوردنم شاد نشه بلکه دست خاکیم رو بگیره و منو از زمین بلند کنه......
ﻗﺪﯾﻤﺎ ، ﺯﺧﻢ ُ ﯾﮑﯽ ﻣﯽ ﺯﺩ ؛ﻧﻤﮏ ُ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﯽ ﭘﺎﺷﯿﺪ ﺍﻻﻥ ﺍﻣﺎ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺗﺎﺵ ، ﮐﺎﺭ ِ یه نفرهامان از رفقای تازه بدوران رسیده...
رفیق،تن من زخمی استیک خراش کمتر یا بیشترچه فرقی دارد…؟راحت باش...
گل آفتابگردان را گفتند: چراشبها سرت را پایین می اندازی؟ گفت :ستاره چشمک میزند، نمیخواهم به خورشید خیانت کنم........
رفیق بے ڪلَک مآدر...
به قول بهروز وثوق:ختم کلام!تو زندگیت التماس نکن!اگه کردی التماس نامرد نکن !.......
در هوای یاد تو نام رفیق بر تو کم استتو چنان خوبی ک دل از دوریت در ماتم استمن همیشه جای دوست ، تو را برادر خوانمتتو بیش از یک رفیقی من برادر دانمت...
سلامتی همه رفیقایی که کوه جلو مرامشون خم میشه...
به سلامتی بچه هایی که سر تا پاشون زیر بارون خیس میشه ولی رفاقتشون نم نمیده …...
به سلامتی کسی که گفت : عشق چهار حرفههمه مسخرش کردند!گفت : ر ف ی ق عشقه...
به سلامتی اون قاضی که وقتی مجرم رفیقش بود حکم نداد استعفا داد !...
اعدامی لحظه ای مکث کرد و بوسه ای بر طناب دار زد...!دادستان گفت؟صبر کنید این چه کاریست؟زندانی لبخندی زد و گفت:بیچاره طناب نمیزاره زمین بیفتم....اما ادم ها!!!بدجور زمینم زدن!...
به سلامتی اون اعدامی که جرم رفیقشو بگردن گرفت بردنش پایه چوبه دارگفتند آخرین خواسته خودتو بگو گفت به رفیقم بگیدشرمنده اگه میای سر خاکم نمیتونم به احترامت بلندبشم ولی خوشحالم که خاک زیر پاتم...
عبادت بی صداقت حقه بازیستاساس مسجدش بتخانه سازیستچرا انسان نمیخواهد بداندوضوی بی صداقت آب بازیست...