پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
اگه زمستون هر چقدرم سرد باشه خیالم راحتهچون رفقایی مثل شما دارم که دمشون خیلی گرمهدمت همشه گرم رفیق...
رفیق با مرام، وجودِ مهربونتو فقط به خاطرِ خودت میخوام...
رفیقِ قدیمیِ من، امشب آرزو می کنم برایِ وجودِ دوس داشتنی ات که انقدر سیر بخندی که ندونی غم چیه، من اینجا کیلومترها دور تر از تو، جانِ دل، به فکرتم و عکستو می بوسم...
خیانَت حَتماً نَباید عِشقی باشهبَعضی وَقتا رِفاقَتیه...
رِفیق تو از ما بٓد نگو من خودم به همه میگَم تو بهتر از مایی...
سَلامَتی خودَم کِهدَس فَرمونَم خوبه…اما واسِ رِفیقام لایی نَکِشیدَم…...
یا دست رفاقت نده ودست نگه دار…یا تا ته خط حرمت این دست رو نگه دار…!!!ُ...
هی رفیقسراغ رفیقتو حداقل هر 39 روز یک بار بگیرکه اگه مرده بود به چهلمش برسی......
رفاقت مثل آدم برفی میمونه،درست کردنش راحتهاما نگه داشتنش سخته!!!!...
پادشاهی در زمستان به نگهبان گفت:سردت نیست ؟ گفت عادت دارمگفت: میگویم برات لباس گرم بیاورند.....و فراموش کرد !!!صبح جنازه نگهبان را دیدند روی دیوار نوشته بود:به سرما عادت داشتم اما وعده لباس گرمت مرا از پای در اورد!مواظب وعده هایمان باشیم رفقا...
میم مثل رفیقالان پیش خودت میگی رفیق ک میم نداره!اما معرفت که داره.سلامتی همه رفیقا...
قلب من به تیغ کسانی زخم برداشت که از انها انتظار محبت داشت نه خالی کردن پشت و فراموشی!!!رفیق گاهی یادی از ما بکن!...
به کسی بگو ((رفیق))که اگه صد نفر بدت رو گفتن نظرش نسبت بهت عوض نشه ......
سلامتی رفیقی که با کلی اصرار گفت سفره روبنداز تو آشپزخونه غذا بخوریم چرا؟بعدها فهمیدم چون عکس آبجیم رو دیوارخونه بود...
گُفتم : رِفیقیم؟ گُفتے : آرِه گُفتم : یِڪ سال؟ گُفتے : نَه گُفتم : تا آخَرِ عُمر؟ گُفتے : نَه گُفتم : تا قیامَت؟ گُفتے : نَه گُفتم : پَس تا کِی؟ گُفتے : رِفاقَتِ ما تا نَدارِهسلامتے همہ رفقا...
سر به دیوار نگذار رفیق!به غیرت شانه هایم برمیخورد…...
شب بود پسری تصادف کرد...خون زیادی ازش رفته بود،لحظه های آخرش گوشیشو برداشت،نوشت:میای بریم؟یکی ارسال کرد به رفیقش یکی واسه عشقش..عشقش جواب داد این موقع شب بگیر بخواب بای... رفیقش جواب داد کجا؟؟تنها نری وایستا منم بیام..پسر لبخندی زد و چشاشو بست......
بسلامتی رفیقی که دو شب خواب دید با رفیق دعواش شد شب سوم دیگه نخوابید...
رفاقت رو از دست فروش بازار نخریدم.!!! بلکه تو کوچه های خاکی محلمون یاد گرفتم !پس خوب می دونم برای کدوم رفیق زمین بخورم که از زمین خوردنم شاد نشه بلکه دست خاکیم رو بگیره و منو از زمین بلند کنه......
به سلامتی اون اعدامی که جرم رفیقشو بگردن گرفت بردنش پایه چوبه دارگفتند آخرین خواسته خودتو بگو گفت به رفیقم بگیدشرمنده اگه میای سر خاکم نمیتونم به احترامت بلندبشم ولی خوشحالم که خاک زیر پاتم...