زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

داستانک تعارف


- بفرمایید!
- شما اول بفرمایید!
- اختیار دارید! شما بفرمایید!
- نه، خواهش می کنم شما بفرمایید!
- ای بابا! دختر نمی فهمی می گویم شما بفرمایید!؟
- اِه! بد اخلاق! چته!؟ احترامم حالیت نیست!؟
و با سَر بیرون رفت.

- آخیش راحت شدم! جا باز شد!.
هنوز این جملات را کامل نگفته بود که، پسرک هم با سر بیرون کشیده شد.

■●■

صدای گریه ی دو قلوها، فضای زایشگاه را پُر کرده بود.


زانا کوردستانی
ZibaMatn.IR

زانا کوردستانی ارسال شده توسط
زانا کوردستانی


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن