قاصدک های پریشان را که با خود باد برد
با خودم گفتم مرا هم میتوان از یاد برد
عشق می بازم که غیر از باختن در عشق نیست
در نبردی این چنین هر کس به خاک افتاد، بُرد
شور شیرین تو را نازم که بعد از قرن ها
هر که لاف عشق زد، نامی هم از فرهاد برد
در قمار دوستی، جز رازداری شرط نیست
هر که در میخانه از مستی نزد فریاد، برد...
ZibaMatn.IR