پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
ما باختیم زندگی راچون هیچ کجا مکث نکردیمزندگی نکردیم!!شما نبازیداگر عاشق شدید،کمی آرام تر.... مزمزه اش کنید اندکی...بگذارید حتی پرندگان سرگردان،درختان همیشه سبز، عابران تنها، دکان های تعطیل ،کوچه های بن بست ببینند که عاشقیددر خلوتمیان شلوغی های فرساینده زندگی،به آرامی،گره از موی معشوق گشایید....کمی دلبری، اندکی دلدادگی، گاهی بچگی........وه که این ها خودِ خود زندگیست...مکث کنید گاهیمزمزه کنید لحظه هارا....خط خوردگی ...
من گرفتم که قمار از همه عالم بردیدست آخر همه را باخته می باید رفت...
آرامم ، مثل درختی که برگی برای باخت ندارد ، هرچه باد هو هو کند .حجت اله حبیبی...
آنچه از دست دادیم؛قمار شده بود. دل را روی میز گذاشتیم، تا دلش را بدست آوریم.دست بعد، پای غرور را به میان کشیدیم، تا آنکه رفته، بازگردانیم! ما، معتاد به باخت بودیم. - کتایون آتاکیشی زاده...
در بازی دنیا یک جانبه می بازم زین پس در فراق عشق تو می سوزم و می سازم...
تو باختی !! می دونی چرا ؟ نه ؟! تو تشنه موفقیت مطلق بودی انقدر که از باختن می ترسیدی همین که ترسیدی شروع کردی به باختن بعد هر باخت بیشتر می ترسیدی خود تو می دیدی که هرگز به اون جایگاهی که می خواستی نمی رسی بدون فکر الکی تقلا می کردی وقتی تو مردابی هرچی بیشتر دست و پا بزنی بیشتر فرو می ری ترس تو بزرگ ترین دشمنت بود انقدر بزرگ که نزاشت بلیط های طلایی بعد هر شکست و ببینی ولی اشتباه بعدیت بود که نزاشت موفق بشی تو هیچوقت از خ...
جوانی باختیم به رویایی تو ،،که این باختن مرا عین بردن استارس آرامی...
چیزهای مهمتری در زندگی از بردن یا باختن یک مسابقه وجود دارد....
بازندگان، کسانی هستند که از باختن ترس دارند....
زندگی باختن استبه کسی که دوستش داری......
قاصدک های پریشان را که با خود باد بردبا خودم گفتم مرا هم میتوان از یاد بردعشق می بازم که غیر از باختن در عشق نیستدر نبردی این چنین هر کس به خاک افتاد، بُردشور شیرین تو را نازم که بعد از قرن هاهر که لاف عشق زد، نامی هم از فرهاد برددر قمار دوستی، جز رازداری شرط نیستهر که در میخانه از مستی نزد فریاد، برد......
کار تو در چشم ما ابرو گره انداختن کار ما با اینهمه دل را به چشمت باختن...
عشق می بازم که غیر از باختن در عشق نیستدر نبردی اینچنین / هر کس به خاک افتاد برد...
در جنگ ها برنده مفهومی ندارد. جنگ یعنی باختن محض...