100 متن کوتاه مرگ ۱۴۰۳ جدید 2024
کپشن مرگ برای اینستاگرام و بیو واتساپ
The best definition of depression The inter-brain warfare that walks The body that wants to stay alive
بهترین تعریفى که از افسردگى شنیدم جنگ بین مغزى که مى خواد بمیره و بدنى که مى خواد زنده بمونه
مرگ من روزی فرا خواهد رسید
در بهاری روشن از امواج نور
در زمستانی غبار آلود و دور
یا خزانی خالی از فریاد و شور
بیمی به دل زمرگ ندارم، که زندگی
جز سم غم نریخت شرابی به جام من
گر من به تنگنای ملال آور حیات
آسوده یکنفس زده باشم حرام من!
دنیای بی پدر، گرفت از جهانِ من
چشمان مهربان و پر از حرف مادرم
درظلِ آفتاب، در عمق خاک ریخت
گیسوی سر به زیر و پر از برف مادرم
تو نیستی...
لبخندت
قاب شده بر دیوار
و دلخوشم
به گرفتن عکس دستانت
ترا بجان این همه دلتنگی
هرکجای اسمان ایستاده ای
قول بده
بخوابم بیایی
میخواهم تمام بغض هایم را ببارم
آدم...یک خیانت و یک مرگ عزیز و یک ترک شدن بی دلیل رو تجربه کنه دیگه هیچ چیز تو دنیا شگفت زده ش نمی کنه! هیچ چیز...
سوختی تا خانۀ ما را نسوزاند غمی
بر مزارت اشکهای عاشقان فانوسهاست
زیستی در شعلهها و پر زدی با شعلهها
زندگی با مرگ، شرح غیرت ققنوسهاست
روز جهانی غذا را
با مصرف درست غذا وجلوگیری از ریخت و پاش پاس داریم
و هنگام دور ریختن غذا به فکر گرسنگانی
که این غذا می توانست آن ها را از مرگ نجات دهد باشیم
میزی برای کار
کاری برای تخت
تختی برای خواب
خوابی برای جان
جانی برای مرگ
مرگی برای یاد
یادی برای سنگ
این بود زندگی؟
ارزوهای سوخته/نالهِ مرگ/اسمان سیاه/ابرها نا بارور/خون در راه است /مار به لانهها افتاده /راه گم گشته/پرِ پرستوها خونین است/سکوت بوی تعفن میدهد .
هر سال یک بار از لحظه ی مرگم
بی تفاوت گذشته ام
بی آنکه بفهمم یک روز
در چنین لحظهای خواهم مرد..
آدم ها بارویاهاشون زندگی میکنند
مرگ انسان زمانیست که
نه شب بهانه ای برای خوابیدن دارد.... ونه صبح دلیلی برای بیدار شدن... زندگیتون پر از بهانه های قشنگ
مرگ یک بار رخ نمی دهد
زیراهمه ما هرروز چندبارمی میریم
هربارکه با آرزوها، علایق و
پیوندهای خود وداع میکنیم می میریم..
اگر بدانید مردم هزار بار بیشتر به بک سردردِ معمولىِ خود اهمیت مىدهند تا به خبر مرگ من و شما ، دیگر نگران نخواهید شد که درباره شما چه فکرى مىکنند !
...آدمی در سفر ساده هم ای دل حتی
بند کفشش اجل و دسته کیفش مرگ است
زندگی یک غزل نیمه تمام است بدان
که به هر وزن بگوییم ردیفش مرگ است
روزی که به شایستگی بگذرد ، خوابی خوش در پی دارد ؛ عمری هم که به شایستگی صرف شود به مرگی خوش میانجامد ...
به درد هم اگر خوردیم قشنگ است...
در این دنیا که پایانش به مرگ است
در این دنیا که پایانش به مرگ است
برای هم اگر مُردیم قشنگ است
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ !
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ ...
دانی که پس از مرگ چه ماند باقی ؟
عشق است و محبت باقی همه هیچ
این روزها مثل ریال از اعتبار افتاده اى و مثل ذرات آلاینده معلق در هواى تهران فراوانى...چقدر مبتذل شده اى مرگ
به خواهرم گفتم
از میدان ها
محله های بزرگان
و بازارهای شلوغ کابل دوری کن.
گفت: مرگ در اینجا چون گرد هواست،
همه ی دریچه ها را ببندی نیز
سرانجام به اتاقت می آید.
بحران عبارت از این واقعیت است که کهنه در شرف مرگ است و نو قادر به زاده شدن نیست ؛ در این میانه انواع نشانههای خوفناک پدیدار میشود ...
مرا جوری در آغوش بگیر که انگار فردا میمیرم !
و فردا چطور ؟ جوری در آغوشم بگیر که انگار از مرگ بازگشتهام !
زندگی کن
بی خیال حرف مردم
یک ساعت بعد اینکه خاکمون کردن
مردم سر ناهار ختم به فکر اینن نوشابه شون زرد باشه یا سیاه...
هیچ وقت خانوما رو با کرونا تهدید نکنید . خانوما خودشون ویروسی دارند بنام غُرُنا که تا حالا میلیونها مرد را به کام مرگ کشانده
من یک بار
مرگ را تجربه کرده ام
یک نفر شبیه تو
دست یک نفر که
شبیه من نبود را گرفته بود
باران هم می آمد...
خدا آن حس زیباست که در تاریکی صحرا، زمانیکی هراس مرگ میدزدد سکوتت را
یکی مثل نسیم دشت آهسته میگوید،
کنارت هستم ای تنها،دلت آرام میگیرد...
دستم را که میگیری …
نبض دلتنگی
به شماره می افتد!
نگاهم که می کنی …
غصه ها فراموشم می کنند!
و با هر بوسه ات
مرگ…
یک قدم دورتر، از من می ایستد!
نه کسی منتظر است،
نه کسی چشم به راه
نه خیال گذر از کوچه ما دارد ماه
بین عاشق شدن و مرگ
مگر فرقی هست؟
وقتی از عشق نصیبی نبری
غیر از آه...
و آغوش تو
تنها جایی است که هیچ اتفاقی نمی تواند آرامش مرا بهم بریزد حتی مرگ ...
امشب گرفته گریه ها دست دلم را
دریا کمک کن تا بیابم ساحلم را
در کوچه ی نور و صدا ره میسپارم
امشب اگر مرگم رسد حرفی ندارم
از مرگ نترسید
از این بترسید که وقتی زنده اید
چیزی درون شما بمیرد به نام انسانیت
چشمانت شروع حادثه بود
حادثه ای که منجر به مرگ شد!
مرگی که درون چشمان تو اتفاق افتاد و
مرا برای همیشه درون چشمانت دفن کرد!!
تادوست داری ام
تا دوست دارمت
تا اشک ما
به گونه ی هم می چکد زِ مهر
تا هست در زمانه
یکی جانِ دوستدار
کی مرگ می تواند
نام مرا بِروبد از یاد روزگار؟؟؟
.
.
چون سرو خمیده ام که دارد غم برگ
در چشم توام ولی گرفتار تَمَرگ
خِشت دلم از فراق تو ریخته چون
فرسوده عمارتی که لَم داده به مرگ
رفتن وُ مرگ
پایانِ فُروغِ عشق نیست
ستاره ، سال ها از پسِ مرگ می درخشد...
حادیسام درویشی
قدمی دور شوی
می رسد سلامِ من به مرگ
قطره ای ، سر ریز کُند جامی که پُر است... .
حادیسام درویشی
قُرصِ ماهی که تو هستی وُ
اثرِ مرگی
که من می چِشَم اش...!
حادیسام درویشی
مرگ برای من چندان سخت نیست
اگر با نبودنت مقایسه کنم
به مراتب نبودنت سخت تر
وحشت ناک تر است
ترجیح می دهم نفس نباشد
ولی
تو باشی...
برای آنان که زندگی را خوب فهمیده اند،
مرگ هدیه ی گران بهاییست. :)