باز من و
پنجره ی رو به باغ…
و انارهایی که از فرط نبودنت،
ترک برداشته اند…
باز من و
خاطره ی بچگی هایی که پشت درخت های پربار انار گم می شد
و رد پایی که تو را ،
تاپشت پرچین های باغ،
برای همیشه پنهان می کرد…
در کدامین لحظه ی پرشیطنت کودکی جاماندیم؟
ZibaMatn.IR