100 متن کوتاه امید ۱۴۰۴ جدید 2025
متن های کوتاه درباره امید
100 متن کوتاه امید ۱۴۰۴ جدید 2025
کپشن امید برای اینستاگرام و بیو واتساپ
اون ثانیه های آخر
دقیقا همون ثانیه های آخر که نا امید میشی و حس میکنی به آخر خط رسیدی
ببین دقیقا همونجا،
خدا بهت نزدیکتر میشه و همه چیو درست میکنه.
MS

آتشنشانان با حماسه آفرینی های خود در نبرد با شعله های خانمان سوز، جوانه های امید را از بستر خاکسترها می رویانند.
هفتم مهر ماه روز آتشنشان گرامی باد

میتوان هرروز وهرشب
روی لب،لبخند داشت
میتوان باکهکشانِ این جهان
پیوند داشت
با امیدوعشق؛
دنیا جای خوبی میشود
میتوان هرلحظه
رویاهای بی مانند داشت!

آرزوهای دور و دراز توست که به تکه تکه این دنیای بزرگ، امید و جنبش می بخشد؛ پس تنفس کن هوای زندگی و شور و سازندگی را.
نوجوان روزت مبارک

کوه!
ای کوه، به من قصّه امید بگو!
راز این اوج و
سرافرازی جاوید بگو
ز آن عقابی که به دوش تو نشست و به سرت
تاج سلطانی صحراها
بخشید، بگو!
➖➖➖

ﻧﯿﻠﻮﻓﺮ ﻣﺮﺩﺍﺏ
ﻓﺪﺍﮐﺎﺭﺗﺮﯾﻦ ﮔﻞ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﺳﺖ
چون در مرداب گل میدهد
ﻣﯿﺪاﻧﯿﺪ ﭼﺮﺍ ﻧﯿﻠﻮﻓﺮ در ﻣﺮﺩﺍﺏ
ﮔﻞ ﻣﯿﺪهد؟
تا ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﺪ ؛
در ﺑﺪﺗﺮﯾﻦ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﻫﻢ
ﻣﯿﺸود ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩ…
میشود زیبا بود…
ﺷﺎﺩ ﺑﻮﺩ…
و ﺍﻣﯿﺪ ﺩاشت.

خدایا به همه عشق دادی به ما امید
عشقی که امید نباشد را نمیخواهم….
زندگی بر عشق امید پابرجاست..
نویسنده:روانشناس المیراپناهی درین کبود

آدما رو الکی امیدوار نکنین، خیلیا یه امید کوچیک لازم دارن تا به زندگی برگردن وقتی بهشون امید الکی میدین اونها به خاطر شما زنده میشن و برمیگردن و بعدش که ولشون میکنین و میرین اونها عملاً نابود میشن!

نشسته ام به پنجره نگاه میکنم
دریچه آه میکشد...
تو از کدام راه میرسی ؟
خیال دیدنت چه دلپذیر بود...
جوانی ام در این امید پیر شد
نیامدی و دیر شد ...
هوشنگ ابتهاج

سپیدند،
چونان برفِ نشسته روی مویم،
شورِ نگاهِ شعرم؛
و چشمانِ احساسم،
که مانده اند در راه،
به امیدِ آمدنت!
زهرا حکیمی بافقی،
کتاب گل های سپید دشت احساس.

هیچ شبی پایان زندگی نیست. از ورای هر شب دوباره خورشید طلوع می کند و بشارت صبحی دیگر می دهد این یعنی امید هرگز نمی میرد.

چه زیباست
زندگی کردن با امید
نه امید به خود که غرور است
نه امید به دیگران که تباهی است
بلکه امید به خدا که خوشبختی است

.
قلب من فقط به این امید می تپد
که تو هستی، تویی وجود دارد که من می توانم آن را ببینم، او را ببویم، اورا ببوسم، او را در آغوش خود بفشارم و او را احساس کنم.
️️️

هزار دشمنم ار می کنند قصد هلاک
گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک
مرا امید وصال تو زنده می دارد
و گر نه هر دمم از هجر توست بیم هلاک

یک چند زمانه ام به تردید گذشت
و ایّامِ دگر به بیم و امیّد گذشت
زین واژه به واژه دگر ، آواره ،
عمرم همه ، در وطن ، به تبعید گذشت

برتابش پرنور تو خورشید سلام
بر صبح سپیده و امید سلام
شب رفت و سیاهی اش پایان یافت
بر مهر دل انگیز تو ناهید سلام

بر در دل ناشناسی حلقه زد، گفتم که باشی؟
گفت در بگشا امیدم، عاقبت از ره رسیدم
گفتم آخ، دیر کردی نا امیدی کُشت دل را
رو بجو زنده دلی را، من امید از تو بریدم
ارس آرامی

یه وقتایی لازمه باخودت خلوت کنی دلت روبه داشتن حال خوب دعوت کنی مگه قراره چندبارزندگی کنی آخه همه چیُ حتی عشق سخت نگیربگیرساده ...

امید نیرویی ست ،که اراده انسان ها را قوی تر می سازد ونقش مهمی در زندگانی بازی می کند.
رحمان شاهسواری کینگ

نان را، هوا را،
روشنی را، بهار را،
از من بگیر
اما خندهات را هرگز
تا چشم از دنیا نبندم.
شجاعت
همیشه غرش کشیدن نیست.
شجاعت
گاهی صدای ساکتی است
که در پایان روز می گوید
فردا دوباره تلاش خواهم کرد

ﺍﮔﺮﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﯾﮏ ﺑﺮﮒ ﺍﺳﺖ
ﻣﻦ ﺩﺭﺧﺘﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺁﺭﺯﻭﻣﯿﮑﻨﻢ!
ﺍﮔﺮﺍﻣﯿﺪﯾﮏ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺳﺖ،
ﻣﻦ ﺩﺭﯾﺎﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺁﺭﺯﻭ ﻣﯿﮑﻨﻢ!
ﻭﺍﮔﺮﺩﻭﺳﺖ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺍﺳﺖ
ﻣﻦ ﺧﺪﺍ ﺭﺍﺑﺮﺍﯾﺖ ﺁﺭﺯﻭﻣﯿﮑﻨﻢ
ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻨﺶ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺍﺳﺖ

بهار نام دیگر آدم های نابی ست که برای رویش یک لبخند طلوع امید و سرسبزی حیات همیشه در تلاشند.

سرسبز آن درخت که از تیشه ایمن است
فرخنده آن امید که حرمان نمی شود..

خداوندا قاب قلب خاک گرفته در سینه ام را به امید تو پاک میکنم.
امید بی پناهان
متن برگرفته از امید الهی: نویسنده خانم المیراپناهی درین کبود.

می دانی فرق من و زندان بان در چه بود؟زمانی که پنجره ی کوچک سلول مرا باز می کرد / او تاریکی و غم اتاقک را می دید و من روشنایی و امید را...

شعرهایم
در تب چشم هایت می سوزند
و به امید آمدنت
غریبانه به راهت چشم دوخته اند
بیا جامه ی عشق را
بر تن واژه هایم کن
که نفس کشیدن
در هوای نگاهت
آرزوی شعرهای من است
مجید رفیع زاد

نمانده در دلم دگر توان دوری
چه سود از این سکوت و آه از این صبوری
تو ای طلوع آرزوی خفته بر باد
بخوان مرا تو ای امید رفته از یاد

حتے تاریڪ ترین
شب نیز پایان خواهد یافت!
و خورشید خواهد درخشید
روزهای خوب خواهند آمد
به امید فردایۍ روشن ڪہ
به آرزوهاے امروزمان برسیم

یه صبح بخیر گفتنایی هست که
به امیدِ دیدن و خوندش از رو
صفحه ی گوشی بخاطرش زود بیدار میشی...
چقد خوبه و دلچسبه برات این حس....

قدرت تو
در کنترل و انتخاب نگاه تو
به دنیاست
این نیرو را هرگز دست کم نگیر
به جاى پنجره ترس
پنجره امید را انتخاب کن.

پاییز را خیلی دوست داشتم حیف که رفت
اما امید به پاییز های بعد در من خواهد ماند !
یلدایتان مبارک و همه شب های قشنگ تان یلدایی

دنبال مقصر می گردی؟
راه دوری نرو،
غیر از خودت کسی تقصیری نداشت!
او، فقط به تو کمی امید داد،
تو، در مقابل همه چیزت را..!

تو هستی ، تو در قلب منی،
و همچنان قلبم می تپد
تو مال منی ، همه ی هستی منی
و همچنان بودنت به من امید میدهد

در جیبهایت یک مُشت امید بریز
از چوب لباس چند رویا بردار
روی گلدان زندگیات آبی بپاش
و کفش همت بپوش!
باقی درست خواهد شد؛
خدا هست،
خورشید هست،
امید هست...

جانانم...
داشتنت خوشبختی
بودنت امید
و دستانت پناه من اند....
بمان با من
تا ڪام زندگی را
با فنجان فنجان عشق، شیرین کنیم...
️️️

بیشتر موفقیت های مهم در جهان توسط افرادی بدست آمده که در زمانی که به نظر می رسید هیچ امیدی وجود ندارد، به تلاش کردن ادامه دادند.

جانانم! داشتنت خوشبختی
بودنت امید...
بمان با من تا کام زندگی را
با فنجان فنجان عشق️
شیرین کنیم...!

این باعث خجالت نیست که توسط دیگران زمین بخوری. مهم اینست که از خود بپرسی چرا من زمین خوردم؟. اگر کسی بتواند به این شکل واکنش نشان دهد، به او امید وجود دارد.

قلب افسرده ام را به تو می سپارم
تا ابر تیره ی حزن را از آسمان زندگی ام
کنار بزنی
نغمه ی امید سر دهی
و شمع حیاتم را
با آتش عشق
فروغی تازه بخشی...

نفس گرم تو
وجود تو، عشقت و اطمینانت مرا نیرو می دهد. پر از امید و پر از انرژی هستم. تو را دارم و از هیچ چیز غمم نیست...

گاهی یه جمله انقد / خوب ودلگرم کنندس ولی یه حرف دیگه / مث سمه کشندس مهم تویی که باید / یه وقتایی نشنوی یه حرفایی که باعث / میشن راحت بشکنی مهم تویی خودتو تودل نریزغصه رو

عکس کودک کاری رو دیدم که بدلیل فقرخودکشی کرده بود.اشک توچشام جمع شدو یادکودکی خودم افتادم امامن همیشه باخودم میگفتم غصه نخور خدا از اون بالا تورو می بینه و دستای کوچیکت می گیره.

هرگزحواست ازسمت رؤیات پرت نکن
تاوقتی زنده هستی اصلا فکر به مرگ نکن

دلتنگی مث یه بچه اس که مرده به دنیا میاد
اینقدر سخت
اینقدر عذاب آور
و اینقدر نزدیک
و شاید هم دوست داشتنی
دلتنگی امید شروع روزهای جدیده

خداوندا ! اراده ام را به زمان کودکی برگردان.
همان زمان که برای یکبار ایستادن، هزار بار
می افتادم،اما ناامید نمی شدم...امروز کلمه مقدس امید را مشق کنیم.بگذار ذهن بخوابد تو بیدار بمون

زمانه ی سیاه سپری می شود، روشنایی بر آستانه ایستاده است، باران می نشیند، آسمان صاف خواهد شد، آرامش خواهد رسید و شوربختی ها پایان می گیرد...

دستانت سمفونی عشق است
وچشمانت چشمه امید
پرستوی دل با یادت پر می کشد
وشبنم عشق ،عطر بندگی می پراکند
آفتاب عشق در شفق چشمانت
رویایی است....
حجت اله حبیبی

باز تاب نگاهت
ظلمت شبم را شکست
وعطر نوازشگر صدایت
گلدان لبم را به تبسم واداشت
وامید نتیجه این برق بود
برق امید...
حجت اله حبیبی

زندگانی هنر بافتن پارچه ی زیباییست
زندگی دوختن شادی هاست
و به تن کردن پیراهن گلدار امید
و برون آمدن از خانه
از بن بست زمستانی
در صبح بهار...

ولی من بر درخت سبز یادت
به تیغ آرزو حک میکنم " دوست"
که تا میراث عشقی هست، دارم
امید معجزه ،چون عشق جادوست

این جمعه هم گذشت و تمام شد.
رفت و بار دلتنگی هایش را بست تا جمعه ی بعدی شاید با غروبی دلگیر تر بازگردد..
این رسم دلگیری جمعه برای دیرینه هاست!
امید به شنبه هایت را قربانیِ بغض هیچ جمعه ای نکن!

به امید فردا روزمونو شب می کنیم و هیچ وقت یادمون نمی مونه که فردا همین امروزه، دنبال چیزی می گردیم که نمی دونیم چیه یا می دونیم و می ترسیم بگیم اسمشو گذاشتیم فردا ... 🖤 :)
علیزاده✍

امید داشته به آن خدایی ک واسه خنداندن یک گل آسمون با اون عظمتش رو به گریه میندازه...♡

همپای صبح بیا
و با دست های سبزت
فاصله را بردار
پنجره ی امید را به رویم باز کن
من آمدنت را
به قلبم نوید داده ام
مجید رفیع زاد

و من خودم را با خستگی تمام از میان این فصل عبور می دهم ، به امیدِ نورِ کم سویی که در دوردست ها می درخشد .

دری به زمستان باز کن تا سپیدیِ برف ها
به ما امیدِ زنده ماندن بدهد
ما گرما نمی خواهیم
ما امید می خواهیم

خدایا ؛
فقط تو امیدی گرم در دل های نا امید هستی.
رحمان شاهسواری کینگ

هزاران بار شکست و یک قدم تا پیروزی فاصله است.
رحمان شاهسواری کینگ

در کنار تمامی امید ها و رویاها و آرزوها،
بایستی انسان واقع بین و دانایی بود.
رحمان شاهسواری کینگ

گر امید و ایمان واقعی با انسان همراه باشد،
رسیدن به غیرممکن ممکن گردد.
رحمان شاهسواری کینگ

ما را به راه خویش درنگی اگر نبود
یا پیش پای ما سنگی اگر نبود
اکنون گیاه رسته ی امید می شدیم
کرسی نشین معبد خورشید می شدیم
لعنت به هر درنگ
نفرین به هر چه سنگ

گرچه در شب غوطه ور هستیم و تاریکی دراز
ما کبوترها به امید سحرگه زنده ایم

مثل گل نیلوفری که در مرداب رویید
باید بشکافیم تلخی هارا
ما محکومیم به ادامه
◇چشمه◇

تن
بیرق آرزوهایِ بر باد ،
من
تابوتِ هزار عقده یِ پنهان،
تنِ من
خنجری است زهرآلود
نشسته
به قلبِ امید .
