پرم شبیه تفنگی که جنگ یادش نیست
گلوله ای که صدای تفنگ یادش نیست
ستاره ای بدرخشید و ماهمن گم شد
ستاره ای که غرور پلنگ یادش نیست
به خودکشی نتوان لطف مرگ را فهماند
به ساحلی که شکوه نهنگ یادش نیست
در این زمانه ی بالا پسند پایین کش
کسی که شیوه ی الا کلنگیادش نیست!
من آن کبوتر جلدم در این هیاهو ها
که راه خانه ی خود را قشنگ یادش نیست...
ZibaMatn.IR