در چشم هایت نگاه کردم ، تمام زیبایی های آفرینش خدا را دیدم ،
زندگے هیچوقت اندازه ے تنم نشد ، حتی وقتی برای خودم بریدم و دوختم ،
میخواستم شمع باشم و تا آخر عمر برایت بسوزم .
کوه نیستے اما صدایت که میزنم ، شور و شوق عاشقی به من باز میگردد
باران بند آمده ولی نبودنت همچنان میبارد، باران بند آمد ولی دوست داشتن تو بند نمی آید ...
ZibaMatn.IR