100 متن کوتاه فردا ۱۴۰۳ جدید 2025

نگران فردا نباش
چون خدا زودتر از تو اینجاست

در سرزمین من خار نکار
شاید فردا پا برهنه به دیدارم بیایی!

همین یک لحظه را دریاب
که فردا قصه اش فرداست

مرا جوری در آغوش بگیر که انگار فردا می‌میرم !
و فردا چطور ؟ جوری در آغوشم بگیر که انگار از مرگ بازگشته‌ام !

دلم می خواهد...
خودم را...
از تنم در بیاورم...
بشویَم...
بچلانم...
و رویِ طنابِ حیاطمان پهن کنم،
فردا بیایم...
و ببینم...
که مرا باد با خود برده است...!

سال‌ها بود که می‌خواستم از فردا شروع کنم ، اما همیشه فردا یک روز از من جلوتر بود. سال‌ها گذشت تا فهمیدم باید از همین الان شروع کنم !

ما را برای بیست و چهار ساعت زندگی در امروز طراحی کرده‌اند و نه بیشتر !
نگرانی امروز برای مشکلات فردا، دردی از ما دوا نخواهد کرد ...

بخند!
هنوز می شود
از گوشه ی لبخندت
خورشیدی برداشت
برای فردا...

بهترین شیوه زندگی آن نیست که نقشه‌هایی بزرگ برای فردایت بکشی، آن است که وقتی آفتاب غروب می‌کند، لذت یک روز آرام را چشیده باشی ...

آن که امروز را از دست می دهد،فردا را نخواهد یافت،
هیچ روزی از امروز با ارزش تر نیست

برایت بی الف خواهم فقط *فردای بهتر* را
تو اما آرزو کردی *جهانم* بی الف باشد

بلندای شب یلدای من باش
طلوع روشن فردای من باش
ولی فردا، خدا داند کجایی
همین حالا، همین حالای من باش

بین هزاران دیروز و میلیون‌ها فردا ، فقط یک امروز وجود دارد ، امروز را از دست نده ...

به هیچکس اعتماد نکن
آبی که امروز بهت جون میده
فردا میتونه تو رو غرق کنه...

شجاعت
همیشه غرش کشیدن نیست.
شجاعت
گاهی صدای ساکتی است
که در پایان روز می گوید

فردا دوباره تلاش خواهم کرد

قدری حال خوب، بی ترس فردا را آرزوست

خوشبختی سه ستون دارد :
فراموش کردن تلخی‌های دیروز
غنیمت شمردن شیرینی‌های امروز
امیدواری به فرصت‌های فردا ...

خنده
چاره اش پول بود/که ما نداشتیم/ از فردا خودمان را به دیوانگی زدیم و الان سالهاست مفت مفت میخندیم

دیروز‌می خندیدم
امروزم‌میخندم
فردا هم‌خواهم‌خندید
فقط به این خاطر که زندگی کوتاهتر از آنیست
که بخواهم‌برای چیزی گریه کنم...
.

یادت باشه زندگی کوتاهه‌
صادقانه عاشق باش و خالصانه رفتار کن
شاید فردایی نباشه ،
شاید فردایی باشه اما عزیزی نباشه ...

دیروز و فردا با هم دست به یکی کرده اند ؛ دیروز با خاطراتش مرا فریب داد و فردا با وعده هایش مرا خواب کرد ...
وقتی چشم گشودم امروز گذشته بود !

آن شب که تو در کنار مایی روزست

و آن روز که با تو می رود نوروزست

دی رفت و به انتظار فردا منشین

دریاب که حاصل حیات امروزست

سعدیا دی رفت و فردا همچنان موجود نیست
در میان این و آن فرصت شمار امروز را

می‌گویند فردا بهتر خواهد شد…
مگر امروز، فردای دیروز نیست؟

دیروز چه کردید؟؟

یه صبحه دیگه، یه صدایی توی گوشم میگه

ثانیه‌های تو داره میره

امروزو زندگی کن فردا دیگه دیره

من زخمی از دیروزم و بیزار از امروز
وز آن‌چه می‌نامند فردا، ناامیدم

از تو تا دستهای من
فرسنگ ها فاصله است
تو در گذشته ی من تاب میخوری
و من در بی تابی محض
پشت پنجره ی فردا نشسته ام!

اما، این آسیاب کهنه به نوبت نیست
شاید همیشه نوبت ما ...فرداست

رفیق
شاید فردایی نباشه
خواستم بگم
مرسی که هستی

ڪاش فردا
خبرم را برسانند به تو
هم تو آرام شوی
هم دل سرگشتہ ی من

مرا به امید فردا راضی مکن
که اگر فردا حرفی برای گفتن داشت
امروز می شنیدم

چقدر در حالاحالاهای نبودنت
امروزگار من
پر از فرداهایی ست
که هنوز نرسیده اند
و من همیشه
بوسه های تو را کال می چینم....


جلال پراذران

به فردا بگویید :
کاش دیشب آمده بودی مرد !
شاعری به قرار عاشقانه اش نرسید
از بس که ذوق کرد...!

جلال پراذران

رفته را ،رفته
و فردا از کجا معلوم است؟
خوش در این لحظه
دمی باش ،که فردایی نیست

‏
به امید فردا روزمونو شب می کنیم و هیچ وقت یادمون نمی مونه که فردا همین امروزه، دنبال چیزی می گردیم که نمی دونیم چیه یا می دونیم و می ترسیم بگیم اسمشو گذاشتیم فردا ... 🖤 :)

علیزاده✍

بیا
در بطنِ شب
تخم حادثه بکاریم
شاید
فردایِ نیامده
سگ اش شرف داشته باشد
به امروزهای بیهوده.

مات می شویم
در قابی عبوس
با روبانی سیاه،
فردا
به غبار سپرده می شویم.

بلندای شب یلدای من باش
طلوع روشن فردای من باش
ولی فردا، خدا داند کجایی
همین حالا، همین حالای من باش
یلدایت مبارک عشق من

فردا را به فال نیک خواهم گرفت
دارد همین لحظه
یک فوج کبوتر سپید
از فرازِ کوچه ی ما می گذرد
باد بوی نام های کسان من می دهد
یادت می آید رفته بودی
خبر از آرامش آسمان بیاوری؟!

مهربان باش
شاید فردایی نباشد

فردا برف و باران/ امروز من و خورشید/برهنه

من خاطرم...

از دیروزها هست و همین امروز

از فردا و فرداها تو یاد هست؟!

نه پایانی نه آغازی
نه راهی پیش رو دارم
بخوان فردا بنام من
که حق آب و گل دارم 


فیروزه سمیعی

کسی چه می داند
امروز آرزوی کدام دیروز است؟!
و فردا در پس کدام کوچه
تو را خواهم دید

قدری حالِ خوبِ بی ترسِ فردا را آرزوست..

امروز تموم شد و
هرکاری تونستی کردی
پس بذارش کنار و
فکر کن فردا چطور
یه روز قشنگ بسازی

برای دیدنم پلی بگذار
شاید فردا برگشتی

اگ دوسش داری همین الان بهش بگو یا هر جور دیگ بهش بفهمون شاید فردا دیر بشه برای گفتنش

مثل فردا می مانی
همیشه هستی
ولی امروز
نیستی

فردا دوباره روز از نو روزی ام از نو

دیگه تویی و روزگارت، من نیستم دیگه