زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

تن تو وسوسهٔ ریز و دل من، وسوسه خواه
نگهت صاعقه و طاقت من، خرمن کاه

لب سُرخت چو غزالی که به غفلت بچرد!
لب زردم چو پلنگی که کمین کرده به راه

می خورد غبطه به چشمان قشنگت خورشید
می زند نقره ای نور رُخت طعنه به ماه

بارها گفتمت ای گندم من! وسوسه ات
می برد صبر و قرار از کف من خواه نخواه

تا که آخر، دل وحشی صفتم صید تو شد
وَ گرفتار در آن گسترهٔ تور نگاه...

اول این گونه نبودم به نگاهت سوگند
تو چنان وسوسه کردی که شدم اهل گناه

گرچه جز صحبت رسوایی من نیست، ولی
هم چنان چشم به راه توام ای پارهٔ ماه

ارس آرامی
ZibaMatn.IR

Maryam ارسال شده توسط
Maryam


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن