امشب
چه بگویم که شبم بی تو خراب است امشب
حال من بی تو همه رنج و عذاب است امشب

آی ای چشمه ی نوشین لبت قند و عسل!
قلبم از آتش عشق تو کباب است امشب

تو که در بستر خود مثل گل نسرینی
تنم از هرم تنت در تب و تاب است امشب

شوکرانی است غم عشق تو اما ای جان
یاد تو نوش دل و شربت ناب است امشب

چشم من کاسه خونست و سرم غرق جنون
سر تو پر هوس از جام شراب است امشب

تو به آغوش بکش شادی هر خاطره را
پای من بسته به هر شعر کتاب است امشب

تو بگو عاشق دیرینه من خواهی ماند؟
قصه کن راز دلی وقت جواب است امشب

چشم دارم به در و هر نفسم با دل توست
ای فدای تو که چشمان تو خواب است امشب
ZibaMatn.IR

ارسال شده توسط
علی معصومی (تعدادی از سروده های بعد از ۱۳۹۹)