هر چند دلم کنج دلت خانه ندارد
آواره ی عشق است و کاشانه ندارد
ای بی خبران هیچ ملامت نکنیدم
از عقل نگویید ، که دیوانه ندارد
احساس تو جاریست به رگهای وجودم
دام است لبت لیک ولی دانه ندارد
حق است که چون کعبه طوافت بکنم من
در گرد کسی اینهمه پروانه ندارد
سرمست از آن کهنه شرابی شده جانم
صد ساله چنین هیچ به پیمانه ندارد
سید عرفان جوکار جمالی
ZibaMatn.IR