مبهوتِ چراغ های خیابانم بروم؟ کجا بروم؟ خانه؟ خانه ای در میان نیست در و دیوار های کاه گلی و لباس هایی که تن خیسم را در آغوش گرفتند حتی شانه اش را برده من،از جایم تکان نمی خورم یا می آید یا می میرم علیرضانجاری(آرمان)
این متن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.