100 متن کوتاه تنها ۱۴۰۳ جدید 2024
کپشن تنها برای اینستاگرام و بیو واتساپ
پدر خیال می کرد آدم وقتی در
حجره ی خودش تنها باشد تنهاست؛
نمی دانست تنهایی را فقط در
شلوغی می شود حس کرد...
کُندوی پر از عسل برایت شده ام!
یُک دفتر پر غزل برایت شده ام؛
تنها که شدی به یاد من افتادی،
یک عشق ِعلی البدل برایت شده ام!
همیشه فکر میکردم بدترین چیز توی زندگی اینه که تنها باشی. ولی حالا فهمیدم که بدترین چیز توی زندگی بودن با آدمهائیه که باعث میشن احساس تنهایی کنی.
حواست به مادرت باشه
بهش بگو دوسش داری
فراموش نکن/ تو تنها کسی هستی که صدای قلب *مادرت* را از درون شنیدی!
کلاغ ها گرچه سیاهند
و آوازشان ناخوشایند …
اما آنقدر باوفایند که شاخه های خشک زمستان را تنها نمی گذارند.
عشق چیست؟ جز آنکه زن همدمی باشد برای مرد، و مرد تکیه گاهی برای زن؟ یعنی فهم و اجرای این نیم خط آنقدر سخت است که همه تنهایند؟
دور باشی و تپنده
بهتر از این است که
نزدیک باشی و زننده...
این مفهوم را
در رگ هایت جاری کن
دیگر تنها نخواهی بود...
️️️
همچون دالانی بلند
تنها بودم.
پرندگان از من رفته بودند.
شب با هجوم بی مروت اش
سخت تسخیرم کرده بود.
خواستم زنده بمانم
و فکر کردن به تو، تنها سلاحم بود
تنها کمانم
تنها سنگم
دستانت را به من بده، تا با هم از رو آتش بپریم
آنان که سوختند، همه تنها بودند !
چهارشنبه سوریت مبارک
میگن کسی که
دوستای زیادی داره همیشه آخرش تنهاست
اما اونی که یه دونه رفیق فابریک داره
هیچوقت تنها نیست!
از پارک ها دلگیرم،
نیمکت یک نفره ندارند!
نمی دانند این شهر
بیشتر از آنکه عشق های
به هم رسیده داشته باشد
تنهای رها شده دارد...
وقتی آدم تنها می شود ،
تمامی غم دنیا
در وجودش خیمه میزند ،
احساس می کند آنقدر از دیگران دور شده
که دیگر هیچ وقت
نمی تواند به آنها نزدیک شود....!
حکایت عشق
حکایت خشکیده شاخه ی نارنجی ست
که در مهر پاییز شکوفه داده باشد،
همین اندازه خیال انگیز و زیبا
و همین اندازه غم انگیز و تنها...
در هر زندان دنیا
زندانیِ فراموش شده ای
و در هر گورستان جهان
عزیز به خاک سپرده ای داشتم
و تنها بودم
مثل ماه
که کوتاه تر از تنهایی من
دیواری نیافته بود
تنها،
مرگ خود را می نگرد
در کالبدی خالی از احساس؛
زنده به گور
با چشمانی باز
در مسلخی
مسخ شبمرگی....
عشق چیست ؟
جز آنکه زن همدمی باشد برای مرد و مرد تکیه گاهی برای زن ! یعنی فهم و اجرای این نیم خط آنقدر سخت است که همه تنهایند ؟!
تنهایم
شبیه مهاجرانی که در غربت
دیوار سفارت کشورشان را در آغوش می گیرند
_________________
برشی از کتاب کلیدها
هوا گرگ و میش بود...
خورشید دلتنگ
ماه تنها
و دنیا خسته
تو کجا بودی؟!
نویسنده:کتایون آتاکیشی زاده
قرقاولی تنهایم!
زیبا و جسور،
اما دلشکسته،،،
مزرعه ای سبز، خانه ام بود
که پاییز راه در آن نداشت
ناگهان دروگرها
تابستان م را زمستان کردند...
لیلا طیبی (رها)
نجیب زاده کسی است که هیچوقت فراموش نمیکند تنهاست.
تنها رفیق من نگرانم که روزگار
از من تو را بگیرد و تنهاترم کند
دکتر علی دینی پور (ایلیا)
تنها
آخرین معنایش
باران است و
چتر و
کوچه ای تاریک...
(فروغ گودرزی)
کاش وقتی تنها روی نیمکت خیس پارک نشسته ام گلی برایم بیاوری
تنها یک شاخه
تا همه بدانند با یک گل هم بهار می شود
خدا تنها
تو هم تنها
منم تنها
بیا تا سفره اندازیم
بهر شادی دل ها.
حجت اله حبیبی
بی جهت نیست
که
تنهاست سپیدار بلند
همه
از خویش گریزان و
گریزان تبر.
حجت اله حبیبی
تنهایم ، تنها ،
امّا
عشق ، رهایم نمی کند !
حجت اله حبیبی
جایی دورتر از خودم ایستاده ام
به تماشای کسی که جای من زندگی می کند
چه بی رحمانه تنهاست و چه به ناچار قوی..نویسنده عطیه چک نژادیان
صبر کنم که چی بشه.....
دگر حل هم بشود ذوقی نیست ....
صیاد عزیزی