اضطراب شیرین من
صدای نبض دستان توست
علیرضانجاری(آرمان)...
«اندوه» یعنی:
«روزِ آمدنت رفت»
فردا
«روزِ رفتنت می آید»
علیرضانجاری(آرمان)...
«دلبر»
تفسیر نقش دود سیگاری ست
که زلف کج تو را بر این بوم کشید
علیرضانجاری(آرمان)...
چند صباحی
اشک هایم را
آستین پاک می کند
همین یکی دو روزی
که خنده هایت را ندیدم
علیرضانجاری(آرمان)...
قلبم
همیشه عاشق« چنگال» توست
چنگ بزن
زخمیِ بی جان افتاده« درمان» می شود
علیرضانجاری(آرمان)...
کاش یک روز بیشتر دوستت داشتم
طعم «حماقت» هایم شیرین بود
علیرضانجاری(آرمان)...
سالهاست
زخمیِ این انجمادم
گرمی لب های تو
تفسیرِ محبت« آدم برفی» هاست
علیرضانجاری(آرمان)...
«تلخ» یعنی:
شور شیرین یک فنجان
از اثر لب های تو
علیرضانجاری(آرمان)...
ماهی ها
از دریا بی زارند
خودم دیدم یکی از آنها
در خشکی می رقصید
علیرضانجاری(آرمان)...
آهسته در گوشم
فریاد بزن
سکوت تو
خونم را در شیشه می کند
علیرضانجاری(آرمان)...
سکوت
فریاد را می شکند
و فریاد
سکوت را
همانطور که تو
صدای جیغم را
آهسته کردی
علیرضانجاری(آرمان)...
پروانه!
کمی آرام باش
آتش شمع
خاموش می شود
علیرضانجاری(آرمان)...
کاش می فهمید
فاصله ی قلب های ما
افراط این شباهت است
علیرضا نجاری (آرمان)...
انتظار هر روز من
شبیه گیسوان توست
همانقدر
بلند و
پر پیچ و خم
علیرضانجاری(آرمان)...
مو پریشان کن
دیگر بازار داغ برده فروشان
خریدار ندارد
علیرضانجاری(آرمان)...
آتش
دستم را نمی سوزاند
مگر
از این زمستان خسته باشم
علیرضا نجاری (آرمان)...