زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
علیرضا نجاری (آرمان)
به دانه دانه شاخه های
سرو قسمش دادم که بماند
به دانه دانه شاخه های
کاج قسم خورد که می رود
علیرضانجاری(آرمان)...
متن علیرضا نجاری
بیماری مبتلا به درمانم
با زهری که نگاهش تجویز کرد
علیرضانجاری(آرمان)...
متن علیرضا نجاری
می دانی؟
هرگاه سینه ام سنگین می شود
تصویرت را در دست می گیرم و
خوب نگاهش می کنم
بعد از آن انگار نبضم تند تر می زند
آنقدر تند که تمام دویدن ها را پایان دهد
و محکم در آغوشت بگیرد
گفته بودی فراموشت کنم؟
نبض ها که فراموش نمی شوند
علیر...
متن علیرضا نجاری
نمی دانم جنس زلف هایش چه بود
هرچه بود حال شانه را هم آرام می کرد
علیرضانجاری(آرمان)...
متن علیرضا نجاری
کارگر ها هر روز انعام می خواهند
حتی اگر حقوق شان از دیروز
بیشتر باشد
کارگری کردن خوب نیست
اما می خواهم لبانم کارگر لب های
تو باشد حتما انعامش از همه
بیشتر است
علیرضانجاری(آرمان)...
متن علیرضا نجاری
بی قرارم...
حتی نفس هایم،تند تر می زند
ساعتی می نشینم
ساعتی قدم می زنم
گه گاهی هم،بر سمت چپ
پشت سرم دست می کشم و
می گویم:
کاش زودتر از راه برسد
علیرضانجاری(آرمان)...
متن علیرضا نجاری
دلتنگ نگاهش می شوم
حتی میان خواب ها یم
می دانی؟
گاها حواسم پرتِ بچه ها می شود
خوب نگاه شان می کنم
و حرف هایشان را می شنوم
انگار گوشم
از این حرف ها پُر نیست
می خواهم در خوابی عمیق
کودکی ده ساله باشم که تمام افکارش
عروسک خریدن برای دختر...
متن علیرضا نجاری
تنم می لرزد
گه گاهی می خندم و
بی اختیار،چشمانم خیس می شود
دقیقا شبیه کسی که
از صبح زیر رگبار باران مانده باشد
یا در میان کویر، چهره اش سوخته
می فهمی؟
این حال من،بعد از نبود توست
علیرضا نجاری (آرمان)...
متن علیرضا نجاری
چشمانش را دیدم و انگار
زیر پاهایم خالی شد
دقیقا شبیه کودکی که
در میان دریا ماسه های
زیر پایش نشست می کند
همینقدر کودکانه
علیرضانجاری(آرمان)...
متن علیرضا نجاری
اعتراف میکنم
قاتل تمام غم های
بچگانه ات بودم
اعتراف کن
تمام نفرت هایت
عشق نمی شود
علیرضانجاری(آرمان)...
متن علیرضا نجاری
«آغوش»
یعنی دره مرگ تمام غم های تو
«آغوش»
یعنی اوج پرواز تمام رویاهای من
علیرضانجاری(آرمان)...
متن علیرضا نجاری
از قرمزی تمام شراب های تلخ
تا سرخی تمام انار های ترش
فقط رنگ لبان شیرینت
نمک این دل شد
علیرضا نجاری ( آرمان)...
متن علیرضا نجاری
حرف های دلم یکی یکی بیشتر شد
تا روزی که حتی نامت در حافظه ام جایی نداشت
می دانی که؟
قوری لبریز شود
آبش می ریزد
فرقی نمی کند
سرد باشد یا جوش جوش
علیرضانجاری(آرمان)...
متن علیرضا نجاری
نه من سر جنگ دارم
نه تو سر سازش
در این میان عاشقی چه می گوید؟
کدام گوسفندِ گوسفندی
قصاب را دوست دارد؟
علیرضانجاری(آرمان)...
متن علیرضا نجاری
بیا
امروز فکرمان را بهتر کنیم
مثلا از این پس واژه
«خشک»را اینگونه تعبیر کن:
قدم های عاشقانه ای در
باغ صدای برگ های زرد
خشک شده را در آورد که
دوباره پدر بزرگ در خلوتش
لبخند بزند
علیرضا نجاری( آرمان)...
متن علیرضا نجاری
تمام نقاشی کاشی های حوض
را پر از جفت جفت ماهی های رنگارنگ کرد انگار دلش نمی آمد
نقاشی ماهی مثل خودش تنها باشند
علیرضا نجاری آرمان...
متن علیرضا نجاری
شاید روزی شاید روزگاری....
من چه می گفتم؟
انگار تمام باور هایم را
کسی غل و زنجیر می کرد
فریاد زدم :
روزی تمام اشک هایم می گفت:
«این شمع آب می شود»
اما چشمانم
«آتش گرفتن درخت» را
باور کرد و درجا خاموشش
می دانی ک...
متن علیرضا نجاری
می نویسم و آرام تکرار می کنم
گه گاه قبل از بغض هایم می خندم
یا
قبل از خنده هایم بغض میکنم
اما خنده های قبل از بغض کجا و
بغض های قبل از خنده کجا
علیرضا نجاری(آرمان)...
متن علیرضا نجاری
واژه «تلخ» همیشه بد نیست
من قصه ها را شبیه احساس شیرین
طعم تلخ قهوه می بینم
علیرضا نجاری (آرمان)...
متن علیرضا نجاری
مرا اسیر قفس های آتش کن
من عاشق قرنیه چشم این دلدارم
علیرضانجاری(آرمان)...
متن علیرضا نجاری
صدای سم اسبان
خبر از اشک های قلم می دهد
علیرضا نجاری (آرمان)...
متن علیرضا نجاری
صدف می گفت:
مرا با موج های خروشان همراه کن
از جزر و مد دریا می ترسم
اما انعطاف مرا می سازد
علیرضا نجاری (آرمان)...
متن علیرضا نجاری
تیشه بردار و
خانه ام را از پایه ویران کن
محتاج سکونت که خود ساخته نیست
علیرضا نجاری (آرمان)...
متن علیرضا نجاری
تناسخ
تفسیر وجود توست
هر روز در روح حیوانی
ظهور می کنی
و از طرفی مثل شبح
خوف را در وجودش می اندازی
تا درد هایت
کمتر شود
کاش شب ها زودتر بخوابی
ای سلطان توهم های
طنز فیلنامه ها ی دارک
علیرضانجاری(آرمان)...
متن علیرضا نجاری
می نویسم قلمم می شکند
می نویسم دواتم تمام می شود
می نویسم هنوز
در آخرین برگ دفتر
در انتظار صدای قدم های تو ام
علیرضانجاری(آرمان)...
متن علیرضا نجاری
آسمانم را آهسته ساختم
اما نه شبیه معماری
که جانش بند آجر های
یک سازه است
ساده می گویم
بال هایم
یکی
یکی
افتاد
ومن
درگیر
پرواز
بودم
علیرضانجاری(آرمان)...
متن علیرضا نجاری
مهرت که خواست
بر دلم بنشیند
نیم خیز
راهش را گرفت و رفت
چرا که
صندلی ها پُر بود
علیرضانجاری(آرمان)...
متن علیرضا نجاری
درد هایم یکی یکی درمان می شد
اما انگار اثر مُسَکِن بود
همانقدر دور
در کنارم باش
حضور چشمان تو
تکسین آرامش های پوشالی ست
باور کن...!
گه گاهی خود را در آغوش
می گیرم آنقدر محکم که جای
نبودت پر می شود
حتی عاشقانه های من و آیینه
چشمانم...
متن علیرضا نجاری
از جمال یار
تنها چیزی
که بخاطرم دارم
این است که
پدرش کمال همیشه
او را به سفر می برد
راستی
یاری در میان نبود
کمال و جمال
پدر و پسر بودند
علیرضانجاری(آرمان)...
متن علیرضا نجاری
ای کسانی
که باور دارید
«جمالش را عشق است»
بدانید اگر
«کمالش» عشق نباشد»
توفیقی نمی کند
علیرضانجاری(آرمان)...
متن علیرضا نجاری
ادامه