در منظره هاچهره ی ﻧﯿﮑﻮﯼ توﭘﯿﺪﺍﺳﺖ ﻫﺮجاﻧﮕﺮﻡ ﺟﻠﻮﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﻮ ﭘﯿﺪﺍﺳﺖ با آن که برون از در ِ میخانه نیایی در مشرق ساغر خم ﺍﺑﺮﻭﯼ ﺗﻮ ﭘﯿﺪﺍﺳﺖ آلوچه ی لبهای تو از جنس تمشک است از پنجره ها سرخی آلوی تو پیداست از بس که زدی شانه به...
سال سیاه عید سیاه نوروز سیاه در شعر هامان باد سیاه دیوانه شده است سیاهی قلم مو برداشته ما را دارد سیاه می کند سیاهی بر همه جا چادر سیاه گسترده است بالای درخت آلوچه اما چراغ سپید شکوفه می تابد