سال سیاه عید سیاه نوروز سیاه در شعر هامان باد سیاه دیوانه شده است سیاهی قلم مو برداشته ما را دارد سیاه می کند سیاهی بر همه جا چادر سیاه گسترده است بالای درخت آلوچه اما چراغ سپید شکوفه می تابد
من پروفایل من ام تو هم پروفایل تو پشت پروفایل من تنهایی من پشت پروفایل تو تنهایی تو پروفایل با پروفایل دارد حرف می زند ما داریم تنهایی را روی تنهایی انبار می کنیم
پرواز پرنده را شکسته اند آواز مرا منی که می خواستم در بهار چشمان ات برای خودم آواز بخوانم هم اکنون یک دنیا آواز درگلوی من شکسته است یک دنیا پرواز در چشم ام