آخر پائیز بود شب چله و باز، یک قصه ی تازه داستان ننه سرما... اما نه قصه ی آنشب تو قصه ی تلخ سفر بود.. صبح آنروز همه چیز زیبا بود تو میرقصیدی خورشید هم، با تمام دردهاش . . انگار او هم میدانست من اما.. ، تو خوابیدی و...