می ترسم،نو عروسَت...هم بسترَت
همسرَت،آن زنِ از من سر ترَت!
بی محبّت...غیر تو را درک کند
قبل عشق بازی،صحنه را ترک کند!
کاسه ی صبر تو را،پُر بُکند
چشم سگ دارِ تو را،تَر بُکند
غم و اندوه تورا،چو بزند
وسطِ زندگی ات،گوه بزند
توی حمام پشت هم هی بزند
دستِ...