شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
مثل آن مرداب غمگینیکه نیلوفر نداشتحال من بد بود. اما !هیچ کس باور نداشت......
دریا ، یا مرداب نیلوفر که باشی ، گل می دهیحجت اله حبیبی...
آبان است ودر خشکسالِ آفتاب و تطهیربخار را زمزمه می کنم مثلِ قطره های مانده در مرداب....
زندگی بی عشق یعنی باتلاق آرزوبی تو رود زندگی مرداب باشد بهتر است...
عشق گُل می کند حتی در مرداباز نیلوفر بپرسحجت اله حبیبی...
دلم گریست وقتی دیدم که چگونه به بهایی ناچیز هم آغوش مرداب می شود نیلوفررضاحدادیان...
و تو در عصرِ خرچنگ هایِ مردابی؛شکوهِ نیلوفرانه ای.شیما رحمانی...
شبیه مرداب بغلم کنبوسه ای کنج لبم بنشاننگاهت مزاحم نیستبرای کشتن اجازه نیاز نیست..... ...«فاطمه دشتی»...
مرداب به رود گفت؛ چه کردی که زلالی؟ جواب داد گذشتم...
من و تو مثل دو تا رود موازی بودیممن که مرداب شدم کاش تو دریا بشوی...
می ترسم،نو عروسَت...هم بسترَتهمسرَت،آن زنِ از من سر ترَت!بی محبّت...غیر تو را درک کندقبل عشق بازی،صحنه را ترک کند!کاسه ی صبر تو را،پُر بُکندچشم سگ دارِ تو را،تَر بُکندغم و اندوه تورا،چو بزندوسطِ زندگی ات،گوه بزندتوی حمام پشت هم هی بزنددستِ رد به سینه ی تو بزندوای اگر لگد به بختَش بزندپشتِ پا به تاج و تختَش بزندوای اگر قصه به پایان برسدنکند به سیم آخر بزند...قربانِ وفایت! از ماست که برماستقانون طبیعت است!نوبت توست!ا...
«زندگی سیب سرشار سرخیستدر دست های شاد کودکی یتیمزندگی درخشش صورتی نیلوفریستدر خواب مردابی خاکستری»نجمه پاک باز...
همه ما در مرداب قرار داریم، ولی بعضی از ما به ستارگان نگاه می کنیم....
ماه همخوابه ی مرداب هاستو نه رود...!...
مردابخودکشیِ یک رود استوقتی که ماه ، از او آئینه خواست....
روی خیزران مرداب/ برف درخواب نیم روز/صدای تفنگ...
چون ماهی مرداب پی راه خروجمماتم که به هر حال دری هست ؟ دری نیست؟...
از کوشش بیهوده خود دست کشیدم در بستر مرداب چه حاجت به تکاپوست...
شبیه رود بودیزلال و جاری و گذرا؛قرار اگر به ماندنت بودکه مرداب میشدی.من اینها راهمین تازگیها فهمیدهام...
بغلم کن شبیه یه مردابهیچ چیز و کسی مزاحم نیستبوسه بگذار رو شقیقه ی منواسه کشتن اجازه لازم نیست...
آرام آرام/ عبور کردم از مرداب/ زیر برگ های نیلوفر/ صدای بوسه ی اردک ماهی ها...
مردابباور رودیکه جا ماند...
قورباغه رو رو تخت طلام بنشونی بازم میپره تو مرداب! جریان لیاقت بعضی هاست...
مثل آن مرداب غمگینی که نیلوفر نداشت ،حال من بد بود. اما !هیچ کس باور نداشت خوب می دانم ؛که تنهایی مرا دق می دهد !عشق هم در چنته اش چیزی از این بهتر نداشت...