سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
میری آرایشگاه می بینی مو ریخته رو زمین...میری خیاطی می بینی پارچه و نخ ریخته رو زمین...میری تعمیرگاه میبینی پیچ و مهره و آچار... ولی میری بانک هیچی رو زمین نمی بینی، حتی خودکارشونم با نخ بستن...
بانک جایی است که در آب و هوای مساعد به تو چتری قرض می دهند، و وقتی شروع به باریدن می گیرد از تو می خواهند که آن را پس دهی....
رفتم بانک رو دسته صندلی نوشته بود :وقتی زلزله اومد پشت صندلی رو نگاه کنید!پشت صندلی رو نگاه کردم نوشته بود الان نه خره وقتی زلزله اومد!...
دوست دخترم میگه یه، اقای تو بانک هستبهم میگه بهت وام میدم فقط هفتگی دو سه بار بیا خونم باهم حرف بزنیمفکر کنم در مورد بانکداری اسلامی میخواد بهش توضیح بده...
از فرصت بغل کردن فرزندان خود به خوبی استفاده کنید. بهترین سپرده گذاری است در بانک عشق به فرزند....