شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
ﮔﻔﺖ ﺍﻧﺪﻭﻫﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ باد ﺑﺴﭙﺎﺭتابستان ﺍﺳﺖ …باد همه را با خود میبردﺳﭙﺮﺩﻡ …ﺑﯿﺨﺒﺮ ﺍﺯ آﻧﮑﻪ تنها فصلش تابستان ﺑﻮﺩ...
برای افتادن اتفاق خوب زندگیتعجله نکنبسپارش به خدایی کهتمام کارهاش به موقع است......
کار خدا نشد ندارد او خوب می داند چطور در و تخته را به هم جور کندخواسته هایت را به او بسپاراو حتما راهی برای رسیدن ، به تو نشان خواهد داد ...
دو دستت را به من بسپارکه با آنهادل خود را نگه دارم......