سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
انگار این نبودن هایت تمامی ندارند...این نداشتن هایم این نشدن هااین نرسیدن ها...انگار تقدیرِ من بودند!دوست داشتنت انتها نداردتمامِ وجودم از این خواستن ولی نداشتندرد میکند...انگار این بغضِ کهنه خیالِ شکستن ندارد...دوست داشتنت بغضی ست که تا همیشه همراهم است...پایانم راتمرین کردم بارها،،،دیگر دنیا برایم جای قشنگی نیست......
این بغضِ کهنه منتظر یک اشاره است ......
حرفی بزن به لهجهی باران که مدتیستاین بغض کهنه منتظر یک اشاره است...