سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
ای بهارموقتی از راه می رسی،درختان سیبشکوفه نثارت می کنند وگل های آفتابگردان از خورشید جمالت می چشندآسمان از شوقت می گرید و زمین با یادت بارور می شودبه راستی چقدر خوش قدمی که تمام خوبی ها را به همراه داری.پس من چگونه عاشقت نباشم که با نرگس آغاز می شوی...حجت اله حبیبی...
افتاده راهِ طالعِ تارم به هیچ_کسدیدی وفا نکرد بهارم بههیچ_کس !؟....
تو بهارم باشمن شکوفه به شکوفهعاشقت میشوم......