پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
با قلمی نیمه بیدارو با سکوتی پر از احساستو را می نویسمتو که بی پناهانه در آغوش مننوری شفاف بودیکه تاریکی ها را پراکندو داد زندگی به جهانتو که خوابم را از روی چشمانم می خوانیو در نگاهت تمام درد ها آرام می شوندامشب نیز ، در بغضی خوشبینتو را می نویسم...
دردانه ی این قلب پر احساس منی...