با قلمی نیمه بیدار و با سکوتی پر از احساس تو را می نویسم تو که بی پناهانه در آغوش من نوری شفاف بودی که تاریکی ها را پراکند و داد زندگی به جهان تو که خوابم را از روی چشمانم می خوانی و در نگاهت تمام درد ها آرام...
دردانه ی این قلب پر احساس منی