پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
قلبم برای تو!باید تپش هایت یکسان شودچشم هایم برای تو!اشک هایت برای من!دستانم برای تو شعر می نویسدانگشت هایی، که روی لبخندهایت چفت می شود!صدایم برای تو!من سکوت می کنم، نغمه می زنم!ترنّمی می خوانم، تا جز عشقرسم الخط چشم هایت نباشد ...✍️ثریاسلطانزاده...
بیا اسم تو رابگذاریم باران!و من بی چتر در صدای خنده هاتکودکانه بازی کنم؛خیس شومو نگاهم به تو باشد!می شود؟...