عشقم در آن جنگل سبز، دست در دست هم، میان نور و سایه میرقصیم. هر گام، قصهی نو میگوید؛ هر لبخند، مهری تازه میآفریند. در آن لحظهی بیکران، دنیا را فراموش کردهایم و فقط عشق جاری است...
بر بلندای شهرلاهیجان، جنگلِسبز قرار دارد اینطرف کوهست و آنطرف دریا، در وسط تالاب درخت ِشابلوط، نگهبانِ دشت ِقشنگ است که با باغ چای تا شهرسیاهکل میرود