پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
گاهیبه نگاهیگاهبه ندیدنغایبهماره حاضریمادر...
ای ضمیر مفرد حاضر! منِ دیوانه رابا کدامین فرض، تحلیلِ ریاضی میکنی؟!...
مساله این نیست که از مرگ می ترسم. فقط دلم نمی خواهد موقع مردن در محل حاضر باشم!...
عشق یعنیکہ جہان غایب و تو حاضر قلبم باشی...
قسمت این بودکه من با تو معاصر باشمتا در اینقصه پر حادثهحاضر باشم...