پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
مستم زدو چشم نیمه مستش وز پای در آمدم ز دستش...
از هزاران دل یکی را باشد استعداد عشق...
نور نبود هر درونی را که در وی مهر نیست...
روز شادی همه کس یاد کند از یاران یاری آنست که ما را شب غم یاد کنید...
نیکبخت آن زلفِ هندویت که هم زانویِ تست ...