پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
بی تو دستهای زینب زنجیر میشوداگر تو نباشی دشمن شیر میشودای چشم تو از مشک ات پریشان تربرخیز که قسم به خدا دیر می شودزل زده ام به راه تو بدون پلکبی تو دل از تمام دنیا سیر می شودرفتی و بی تو من حرم را چه کنمبعد از تو با بی کسی درگیر می شودای پشت و پناه بی تو کمر را را چکنمنیستی و با هلهله تفسیر میشودتیر سه شعبه بوسه بر چشم تو زدکابوس رقیه بی تو تعبیر می شودمحمد خوش بین...
در گوشه ی ویرانه/من مرثیه میخوانمبابای غریب ِ من/با سر شده مهمانمبی تو همه عُمرم/اندوه و عذابهخوش آمدی ای سر/به کنج خرابهبابا یا حسین جان...بنگر به سر و وضع و/آشفتگی ِ حالممن درد دلم با تو/می گویم و می نالمچون مادر سادات/رویم شده نیلیاز کینه ی زجر و/وان ضربت سیلیبابا یا حسین جان......
من غصه ی آن دارم/که غرقه به خون گردیبی سر شَوی ای مولا/از کینه و نامردیگردد دل عالم/از غصه لبالبسیلی و رقیه/کعب نی و زینبواویلا واویلا......