متن مرثیه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات مرثیه
چمران به شریعتی:
روزی چمران، نامهای بنوشت با آه
در سوگ یاری بینشان، آزاده و ماه
گفتا که ای علی همراز شبهای سیاهی
رفتی و ماند این دلِ من بیپناهی
ای همسفر! ای خسته از داغِ جدایی
رفتی غریبانه، شدی افسانه، جایی
گفتی که باید زخمها را التیام داد
اما...
سوگ
نکند که ما اضافات دنیاییم،
که اینگونه خار و خفیف،
در به در،
به دنبال یک لحظه آرامشیم.
در پی تبسمی ناگهانی،
یا عصر بارانی دلپذیر،
شامگاهی دلنشین،
یکبار لذت برفبازی؛
چونان سگ پاسوخته،
سرگردان،
میدویم؛
اما دریغ از رسیدن
دریغ
چگونه است دویدن و نرسیدن؟
چگونه است حال...
آخرِ رقصِ قلم مرثیه ای در غم توست
واژه ها، ثانیه ها، در به درِ ماتم توست
تو غزل گونه ترین حالت اشعار منی
شعر من حال و هوایش همه در عالم توست
می نویسم همه شب از دل لامذهبِ خویش
دفترم صحنه ی عشق است و قلم پرچم توست...