پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
مادر بیچاره منمبه جای اینکه روز مادر برات کادو بخرم برات فاتحه می خونم...
شب شدبه یادم آمد،آن رویِ نازِمادروان خاطراتِ خوبِ مانده به جازمادرهرچندرفته مادر،همراه ماست،زیراآویخته به دیوار چادرنماز مادرمادرم در روز فرخنده ی مادر جایت خالیستیادت گرامی و روزت همیشه و در همه حال مبارک...
مهربان مادر بزرگمهنوز رفتنت را باور ندارمامروز روز مادر است ،گر چه از حضور گرمی بخشت محرومماما یقین دارم و دلم خوش است به اینکه جایگاه خوبی داری .. روحت شاد، ان شائ الله با حضرت صدیقه کبری که همیشه عاشقش بودی محشور شویروزت در آسمانها مبارک مادر بزرگ عزیزم...
مادرمرفتی و برای ما ترانه ی نبودنت را چه ناباورانه سرودی!رفتی و دلهایمان را در حسرت حضور پر مهرت به غم نشاندیامروز روز مادر است و خانه بی بوی تو هیچه...اما روز و شب با یاد و خاطراتت دلخوشم و دلگرم به اینکه جایگاه خوبی داری و در کنار کسانی هستی که یک عمر عاشقشان بودی.انجا شاد باش و برای من دعا کنروزت در آسمانها مبارک مادر عزیزم...
مادرممادر خوب و قشنگمرفیق و سنگ صبور زندگی مننیستی ،فضای خانه بی تو سرد و سوت و کوره...باور دارم و دلم خوش است جایگاه خوبی داری و در کنار کسانی هستی که یک عمر عاشقشان بودی.آنجا شاد باش و برای من هم دعا کنروزت در آسمان ها مبارک مادر عزیزم...
روز مادر نزدیکه و این روزا بیشتر دلتگتمغم نبودنت سنگینه اطمینان دارم که تو بهشت برین خداوند متعال در بهترین جا هستیدر روز عزیز و مبارک مادر ،دلخوشم با خاطرات قشنگت...