پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
ببخشید که می گویم- ولی اگر فردا بلایی سر یکی مان بیاید، فکر کنم آن یکی، نفر دیگر، یک چند وقتی غصه می خورد، می دانید، ولی آن وقت آن که مانده می رود دوباره عاشق می شود، زودِ زود یک نفر دیگر را پیدا می کند. سر تا پای این عشق که حرفش را می زنیم، می شود تنها یک خاطره یا شاید از خاطره هم کمتر. آیا من در اشتباهم؟ پاک از مرحله پرتم؟. برای این که می خواهم اگر در اشتباهم روشنم کنید. می خواهم بفهمم. یعنی که من چیزی نمی دانم، و اولین کسی هستم که این را می پذ...
ریموند کارور :من همیشه در حال یاد گرفتن چیزی هستمزیرا که آموختن پایانی ندارد....
هیچ موضوعی غمگین تر از این نیست که کسی را عاشقانه ستایش کنی، ولی از این که او این عشق را به سخره بگیرد، بهراسی! بارها و بارها شاهد این ماجرا بوده ام که چگونه این وحشت موجب سکوت و خودخوری اطرافیانم شده است. من فکر می کنم که باید گفت، حتی اگر بی نتیجه باشد. چرا که در آن حالت، حداقل هر لحظه تمام وجودت، ترسو بودنت را فریاد نخواهد زد و محکومت نخواهد کرد.- ریموند کارور - وقتی از عشق حرف میزنیم...