متن تنهایی دردناک
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات تنهایی دردناک
رفتی؛ که عذابم بدهی؛ نیست مهم
از بغض، شرابم بدهی؛ نیست مهم
در بسترِ احساس، به جای نمِ آب
صد جرعه سرابم بدهی؛ نیست مهم
تو جان و جهانی
تو روحی در روانم
بی تو این زندگی نیست جز یک ناتمام
دیدم تمام شهر به من پشت کرده اند
پشت دری نشستم و تنها گریستم
درد را ذره ذره چشیدم تلخ بود…
کسی نیست تمامش را یکجا خریداری کند ؟
این همه شعر سرودم که به گوش تو رسد...
ولی افسوس و صد افسوس که هرگز نرسید...
خاطراتت شد بغض...
بغض هایم شد اشک...
اشک هایم خیس کرد، همه دنیایم را...
گریستم برای نداشتن کسی که...
به حال و روز دیوانگی ام خندید...
خوشحالی سال هاست که مرده است از آن زمان که کاخ آرزوها بر سرش ویران شد...
دوست صدایش کردم
دشمن خطابم کرد
بعد تو با رفتنت، دنیا دگر دنیا نشد...
چشم خیس من دگر، با رفتنت بینا نشد...
بعد تو بسیار بودن، که خواستن جای تو...
جای تو باشند اما، این دلم راضی نشد...
دلتنگیام میگوید که زندگی بدون تو، رنگ و بویی ندارد. چشمانت، مانند خورشید بود که همیشه تاریکیها را روشن میکرد.