متن رنج عاطفی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات رنج عاطفی
در دلم، حالِ بدی، جوشید و رفت
بهرِ گریان کردنم، کوشید و رفت
تو دیدی که: به قلبم درد، جاریست
همان دردی؛ که تب می کرد، جاریست
نخواندی حسّ پردردِ دلم را
هنوز آن التهاب سرد، جاریست
برخی خاطرات
چشمانت را
خون میکنند
انگار
در سکانسی جنگی
یک سربازِ خستهی بیسلاح
در مقابل فرماندهی دشمن باشی
و بینندهای مازوخیست
علاقهمند به لحظهی کشتنات و
جریحهدار شدن احساسش باشد؛
آنقدر فیلم را عقب جلو ببرد
آنقدر شمشیر
در سینهات فرو رود و در بیاید
که علاقهاش
در دردی...
مخفی کردن ناراحتی از خودِ ناراحتی دردش بیشتَره..
اشک هایم بر زخم هایم می بارند و زخم هایم خون گریه میکنند...
اگر خاموش گردد، شعلههای داغِ احساس؛
فراموشی بگیرد، غنچههای باغِ احساس؛
چه سود از زندگانی میستاند، قلبِ یک زن؟
به هردم میشود، درگیر با، بارِ غمِ تن...
آمدم با تو باشم؛
فقط با تو!
و قلبم را برایت هدیه آوردم؛
در کادویی،
از جنساحساس؛
به رنگ محبّت!
امّا تو...
بازتابیست مرا؛
بازتابیست...
به تلافی شکستن قلبم؛
بازتابیست مرا...
دلیل این همه دردهای تکراری، سیه چشمان توست.
هر چه میخواهی بکن، اما تو نشکن دل ما.
خبر دادن که ماهیشی
حلالت باشه اقیانوس!
منم هستم! الهی شکر
منم، دریای بیفانوس!
تو این دردو نمیفهمی
که میگیره وجودت رو
چقد هر شب به یاد تو
شنا کردم نبودت رو
تو آغوشت، لباسم بود
ببین حالا تنم سرده
تو «آبی» رو نمیفهمی
تمومِ رنگِ من درده!
شبیهِ سنگِ...
اگرچه بخشش آسان است و زیبا،
ولی بیاعتمادی ماند بر جا.
دلِ بشکسته را مرهم نهادن،
نه کاری سهل باشد در تماشا.
گر از مهر است لبریز آسمانت،
چرا رعدی زند در چشم دریا؟
به صد صدق و وفا باید بکوشی،
که باز آید نگاهی بیریا را.
بهار از شاخهی...
هنوز هم دلم تازیانه میخورد
بخاطر یک نگاه اشتباه
می گفت من آمده ام آرام جانت باشم
آرام جانم نشد هیچ دشمن جانم شد
اشک آمد ورسوا کرد این بغض غریب را
غریب بمانی ای چشم از بس
این دل را رسوا می کنی…
وقتی،
به یاد تنهاییهایم میافتم،
دردی،
در ناکجای احساسم،
زاییدن میگیرد!
هر چه دست میکشـــــــم
پاک نمیشود؛
- ماهِ دلم -
این آهِ نشسته بر
قلبِ شیشهای ...