یک لحظه تو بودی و دلم غرقِ چشمانِ تو شد در عمقِ نگاهت، دریایی از عشق موج میزد رفتی، اما خیالت ماند مثل عطری که در باد پیچید و هر نفس، دوباره تو را زنده کرد در سکوتِ شب، نامِ تو زمزمهی قلب منست و سایهات، بر دیوارِ جانم میرقصد...