پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
من زنم، زن....به نام عشق،عشقی که معجزه استو من در واقع همان معجزه اممن گرانبهاترین معجزه خداوندی هستمکه زیبایی را در وجود منتمام کرده استمن زنم،زن....که برای داشتنم باید به بهار سبز سلام کنیزیر باران اردیبهشت راه برویبه ساحل آرام نگاه کنیو یک دسته گل نرگس هدیه بگیریزیر پایم شبنم وار سجده کنیو هزارهزار پروانه به موهایم سنجاق بزنیآخر من زنم،زن....من یک نشانه امنشانه یک عشقعشقی برتر از خورشیدو هزار بار زیباتر از مهت...
زنمقائده ام دردپیکرم منحنی عصیاندامنم بوی داغ خاگینهو چشمانم پررشکبه نیم خند رهاییمن اینجایمبلندشوخاموش کن چراغ های قرمز رابه دنیای من بیابه هوای نرم اعتدالتنها بیابگذار بمانند پشت درپندارهای پوک...
من اصلا دوس ندارم زنم کار کنه و خرجمو بده، پول درآوردن کار مرده، من دوست دارم پدر زنم خرجمو بده...