من زنم، زن.... به نام عشق،عشقی که معجزه است و من در واقع همان معجزه ام من گرانبهاترین معجزه خداوندی هستم که زیبایی را در وجود من تمام کرده است من زنم،زن.... که برای داشتنم باید به بهار سبز سلام کنی زیر باران اردیبهشت راه بروی به ساحل آرام نگاه...
زنم قائده ام درد پیکرم منحنی عصیان دامنم بوی داغ خاگینه و چشمانم پررشک به نیم خند رهایی من اینجایم بلندشو خاموش کن چراغ های قرمز را به دنیای من بیا به هوای نرم اعتدال تنها بیا بگذار بمانند پشت در پندارهای پوک
من اصلا دوس ندارم زنم کار کنه و خرجمو بده، پول درآوردن کار مرده، من دوست دارم پدر زنم خرجمو بده